دلتنگی
در دل دردیست از تو پنهان که مپرس
تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس
با این همه حال و در چنین تنگدلی
جا کرده محبت تو چندان که مپرس . . .
در دل دردیست از تو پنهان که مپرس
تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس
با این همه حال و در چنین تنگدلی
جا کرده محبت تو چندان که مپرس . . .
شرری بگیر و آتش به جهان بزن تو ای آه
آن شمع بی پروا منم، من مجنون بی لیلا منم، من ...
فراموش نکن که دنیا فانی و دروغین است
وخدای که جان می دهد آن را پس خواهد گرفت.
می بخشم...!
کسانی راکه هرچه خواستند...
با من
با دلم
با احساسم
با غرورم کردند...!
و من را دردور دست خودم تنها گذاشتند...!
و من امروز به پایان خودم نزدیکم...!
پروردگارا به من بیاموز در این فرصت حیاتم...
آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند...!