راه دگـــــــــران
آنچه آموخته ام بردگران نیز نکو آموزم
شمع راه دگران گردم و با شعله خویش
ره نمایم به همه گر چه سرپا سوزم
من شدم خلق که مثمر باشم ....
نه چنین زائد و بی جوش و خروش
عمر بر باد و به حسرت خاموش
ای صد افسوس که چون عمر گذشت
معنی اش فهمیدم