مهربونم
گفتی دلتنگ دل نوشته هام هستی
اما مهربانم دیگر دلی برایم باقی نمانده که بخواهد از پس ناگفته ها بنویسد
خسته از گذشته های نه چندان دور و بدون هیچ امیدی به آینده....
تنها کوله باری از خاطرات را به دوش می کشم
جایی سراغ نداری که بتوانم تنها برای لحظه ای کوله ام را بگذارم
و به اندازه چشم برهم زدنی آرام گیرم؟
نه ...
از من نخواه که کوله ام را بر شانه های مهربانت بگذارم ......